۱۳۸۶ شهریور ۲۱, چهارشنبه


وقت است که باز آیی....

به نظرم دوره ارجاع به خود و بازگشت به خویشتن خویش برای من شروع شده!
چند وقتی هست که از آشفتگی درونی و بیرونی آزرده ام و بیشتر ناشی از آشفتگی بیرونی است که در محیط کاری درگیر آن هستم و بر دیگر کارهایم نیز تاثیر گذاشته است.
از طرفی از اینکه نسبت به آینده دید روشنی ندارم کمی دل نگرانم و این دل نگرانی گاهی کمی بر تلاشم برای آینده تاثیر می گذارد که باید جلویش را بگیرم.
هنوز درگیر این مسئله هستم که آیا به عنوان یکی از جامعه دانشگاهیان باید زبان فاخر داشته باشم همانطور که دکتر سروش می گوید؟گاهی از زبان فاخر و پر طمطراق لذت می برم و گاهی بیزارم...
باز هم به بیراهه رفتم!!!در حال تایپ درگیر مسائل زبانی شدم و از نقد حال به نقد قال منحرف شدم!
نمیدانم...باید دوباره نگاه کنم.کمی آرامش و وقت نیاز دارم...سراغ ندارید؟!