۱۳۸۴ بهمن ۳۰, یکشنبه

زندگی یعنی شدن مداوم
شدن لازمهء تغییر و تغییر لازمهء حیات است.تغییر و شدن یعنی مثل رود بودن یعنی همیشه بودن و همیشه تازه بودن...هرچند که این اندیشه بیشتر با اندیشه های هگل،فیلسوف آلمانی،به شهرت رسید اما قرن ها پیش از هگل عرفای ما به این اصل رسیده بودند،از هفت شهر عشق عطار بگیر تا مولوی و حافظ و سعدی...به قول مولانا:
هر زمان نو صورتی و نو جمال .... تا ز نو دیدن فرو میرد ملال
ویا:
هر نفس نو میشود دنیا و ما .... بی خبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوی نو نو میرسد .... مستمری می نماید در جسد
اما قبل از آن چند چیز را باید دانست:
سازنده ترين كلمه " گذشت " است ... آن را تمرين كن
پرمعني ترين كلمه " ما " است ... آن را به كار ببر
عميق ترين كلمه "عشق" است ... به آن ارج بنه
بي رحم ترين كلمه "تنفر " است ... از بين ببرش
سركش ترين كلمه" تنفر" است ... با آن بازي نكن
خودخواهانه ترين كلمه " من " است... از آن حذر كن
ناپايدارترين كلمه " خشم" است... آن را فرو ببر