۱۳۸۵ بهمن ۷, شنبه

حتي در نبودن هم جايي براي بودن هست

پروفسور مقابل کلاس فلسفه خود ایستاد و چند شیء رو روی میز گذاشت. وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ سس مایونز رو برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد. بعد از شاگردان خود پرسید که آیا این ظرف پر است؟
و همه موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپهای گلف قرار گرفتند؛ و سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.
بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگر از پرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله " .
بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد.
"در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.
در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود. سنگريزه ها ديگر چيزهای قابل اهميت هستند و ماسه ها مسائل ساده و پيش پا افتاده زندگی. "

پروفسور ادامه داد: " اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان رو روی چیزهای ساده و پیش پاافتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین. همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. اول مواظب توپهای گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند. "

یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟
پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در اون جایی برای دو فنجان قهوه برای صرف با یک دوست هست.

۱۳۸۵ دی ۲۴, یکشنبه

عیب و دوست داشتن
تو را با تمام عیب هایی که داری دوست دارم.
تو را فراسوی مرزهای تنت دوست دارم.
برای يک آدم سالم دوست داشتن عيب های آنکه دوستش داری بزرگترين نشانه عشق است.
ديدگاه کلاسيک به دنبال معشوق متعالی است. اما اشتباه است. عشق دوست داشتن عيبهای معشوق است. آگاه بودن به آن است یعنی یک عشق زمینی. به قول نيچه ديدن سويه اهريمنانه شخصيت اوست. و گرنه عشقی کورانه است. رشدی با آن نيست.شاید به همین خاطر است که اینقدر به ادبیات مغرب زمین و به موسیقی کلاسیک آن علاقه دارم چون بر خلاف ادبیات عرفانی ما کاملا زمینی و ملموس است.وقتی از معشوق می گوید کاملا لمسش می کنم،وقتی رمانی مثل رمان "عاشق" مارگریت دوراس را می خوانی تصور آنچه هست به راحتی خواب دیدن است هرچند که متعلق به ساحتی دیگر است. من هميشه باور داشته ام که رابطه انسان و خدا از رابطه عاشقانه قابل شناسايی است. به قول مولانا عشق اسطرلاب اسرار خدا ست. می خواهی اسرار خدا را بشناسی بهتر است درک انسانی تر و همه جانبه تری از عشق پيدا کنی.