مدتهاست دارن توي مملكت داد مي زنن كه آقا بياييد شفاف سازي كنيد و از اين حرفها ولي انگار بعضي ها توي اين مملكت نيستن....
ولي به هرحال خيلي ممنونم از انتقاد به جايي كه كرديد و همينطور از اون (( موافق با بي نام و نشان )) عزيز،البته بايد بگم كه خودم به خوبي متوجه اين موضوع بودم و فقط به عنوان يك تجربه اين مطالب رو به اين شكل نوشتم...همين.جواب خوبي هم گرفتم،تقريبا همون چيزي كه انتظار داشتم اتفاق افتاد...راستي تا يادم نرفته بايد بگم كه من دوستهاي زياد و خوبي دارم كه عاشق همه شون هستم و خدا براي من نگهشون داره و مي دونم كه اونها هم من رو خيلي دوست دارن و همين باعث قوت قلب من هست....
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
انسان و دوران هايش...
«من پري زاده ام و خواب ندانم كه كجاست..........چونك شب گشت نخسپندكه شب نوبت ماست»
«چون دماغست و سرستت مكن استيزه بخسب..........دخل و خرجست چنين شيوه و تدبيرسزاست»
«خرج بي دخل خداييست زدنيا مطلب..........هركرا هست زهي بخت ندانم كه كه راست»
انسان موجود پيچيده ايست كه با عوامل بسيار زيادي مرتبط است و شرايط مختلفي در تعيين سرشت و سرنوشت و نوع عملكرد او دخالت دارند.به تناسب همين تغيير شرايط براي انسان دورانهايي بوجود مي آيد كه بايد اين دوران ها را بشناسد و براي هركس منحصربفرد است.اين دورانها در واقع يك واكنش درون ساختي است به عوامل و شرايط بيروني كه گاهي منجر به استحاله و تغيير عميقي در فرد مي شود و گاهي نيز باعث از خودبيگانگي و از بين رفتن شخصيت افراد مي شود و به اصطلاح شخص دچار خودباختگي مي شود.هرچند نبايد فراموش كرد كه اين آثار در صورتي اتفاق مي افتند كه شخص با يك آگاهي نسبي با اين دورانها روبرو شود،در غير اين صورت ايامي كوتاه و گاه بلند با احساساتي زودگذر بهمراه احساس غم وتنهايي و يا شادي و خوشحالي خواهند بود.
همه ما اين دورانها را تجربه كرده ايم،اما تا بحال چند نفر ازما به اين حال و احوال كه برما گذشته اند با دقت نگاه كرده ايم؟تابحال چقدر توانسته ايم از اين ايام استفاده كنيم؟ويا چه اندازه به دنبال علت اين حالات بوده ايم؟
ما بعنوان انسان بايد متوجه باشيم كه براي چه چيزي انسان شده ايم و آگاه باشيم از گذر و تحول ايام و نيز سعي كنيم كه از اين دوران ها بيشترين استفاده را در جهت شناخت خود و تعيين هدف خود ببريم.از خودمان بپرسيم آيا اين كه من به اين حال روز افتاده ام لايق من است؟اصلا چرا من بايد اينقدر حرص چيزهايي را بخورم كه براي من حاصلي ندارند؟هدف اصلي من چيست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر