۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه

يك شاخه
در سياهى جنگل
به سوى نور
فرياد مى زند ... (احمد شاملو)

دعاهاي من:

+ خدا عقده اي نيست. من هم ديگر نمي خواهم عقده اي باشم.
+ در ذهن الهي هرگز «از دست دادن» وجود ندارد. من به او توكل دارم.
+ من ممكن است در تحصيلاتم چيزهايي ببينم كه به ذهن نزديكترين دوستم نرسد.
+ من سرشار از احساس آرامش و اعتماد به نفس هستم.
+ من قادرم عادات غذايى و رفتارى خودم را كنترل كنم.
+ من جگرش را دارم كه براى زندگى خود برنامه هاى خوبي بريزم و آنها را اجرا مى كنم.
+ من نمي خواهم خدا به من كمك كند. مي خواهم به خدا كمك كنم تا آن وسيله اي باشم كه او با من كاري خوب انجام دهد.
+ انرژيهاي دنيا به دو دسته ي خوب و بد تقسيم نمي شوند. كارها به دو دسته ي كم انرژي و پر انرژي تقسيم مي شوند. در واقع مشكلات امواجي با انرژي كم هستند. روح من انرژي بي نهايت دارد. اگر من متوجه روحم باشم مي توانم مثل موجي قدرتمند با مشكلات تداخل كنم و آنها را نديده رد كنم.

... محمد

هیچ نظری موجود نیست: